دخترم آیلین الان ساعت شش بعدازظهر شما ساعت یک تقریبا همزمان با اذان بهه دنیا اومدی روز پر استرسی بود مامانیت اول رفت تالار زایمان واسه زایمان طبیعی ولی انگار قرار نبود دردهای زایمان با وجود آمپول فشار شروع بشه بعد از نیم ساعت دارو گرفتن با نظر خانم دکتر مشهدی آماده شدن واسه زایمان سزارین خیلی استرس داشتم وقتی رفتم تو اتاق عمل یاد فیلم ها افتادم دیدن مانتیور رصد قلب و چسبودن چندتا سیم به سینم خیلی نکرانم کرد همش فکر می کردم زیر عمل می میرم ولی خدایش کادر خیلی خوبی تو اتاق عمل بودن و با صحبت کردن سعی می کردن آرومم کنن دکتر که اومد تو اتاق بم گفت نسترن نترسی می خام بتادین بریزم بعد از اون به یه خواب عمیق فرو رفتم وسط عمل یه چیزایی میشنیدم ...